استارتاپ چیست؟
تعریفهای متفاوتی از واژهی استارتاپ وجود دارد که توسط افراد مطرح این حوزه، ارائه شده است. برخی از این تعریفها عبارتند از:
- استارتاپ فرایند به حرکت درآوردن ایده است.
- شرکتی نوپا و تازه تاسیس که رشد سریعی دارد. چنین شرکتی ظرفیت بالایی برای رشد سریع دارد و معمولاً در مرحله اول دارای 1 تا 3 مؤسس است.
- شرکتهای جوانی که برای توسعه یک محصول یا خدمات منحصر به فرد، ارائه آن به بازار و تبدیل شرکت خود به یک شرکت قوی و غیر قابل تعویض برای مشتریان تاسیس شدهاند.
- استارتاپ شکلی از سازمان است که به دنبال یک بیزینس مدل قابل تکرار و مقیاسپذیر است.
اما برای آنکه تعریف استارتاپ برایتان واضح شود با یک مثال به بررسی یکی از عمدهترین تفاوتهای این دو میپردازیم؛
یک تولیدی لباس را در نظر بگیرید که در روز 5 لباس میدوزد. این تولیدی اگر بخواهد فروش خود را افزایش دهد و دو برابر کند، نیاز دارد تا نیروی انسانی خود را نیز افزایش دهد و در این مثال دو برابر کند. ولی در یک استارتاپ، قضیه کمی متفاوت میشود و به ازای افزایش فروش یا مشتریان، نیاز به افزایش نیروی انسانی خیلی کمتر احساس میشود. یعنی به ازای هزاران مشتری جدید، به تعداد کمتری نیروی منابع انسانی جدید نیاز داریم.
تفاوت استارتاپ با کسب و کار کوچک
از آن جایی که شناخت لازم از انواع فعالیتها در نقطه شروع برای کارآفرین اهمیت فراوان دارد، در ادامه به بررسی چند فاکتور مؤثر برای تمیز استارتاپ از کسب و کارهای کوچک میپردازیم:
نوآوری
جزء اصلی هر استارتاپ، نوآوری است و استارتاپها با ایجاد نوآوری معنا میابند. این نوآوری میتواند یک خلق جدید یا بهبود یک وضعیت موجود باشد؛ مانند ایجاد یک بیزینس مدل جدید (Airbnb) یا یک تکنولوژی جدید (3D printing)، اما کسبوکارهای کوچک نیازی به ارائه نوآوری ندارند و همچون کسب و کارهای مشابه خود میتوانند عمل کنند مانند سالنهای زیبایی و کارواش و …
قلمرو (scope)
یک استارتاپ به عنوان یک قاعده، محدودیتی در رشد خود ایجاد نمیکند و بر کسب هر چه بیشتر سهم بازار، با توجه به استراتژی، تمرکز دارد. شما آمادهاید تا زمانی که در صنعت پیشرو نشدهاید، نفوذ خود را افزایش دهید اما کسب و کارهای کوچک در محدودیتهایی که صاحب کسب و کار تعیین کرده پیشرفت میکنند؛ به عبارت دیگر، محدودیتهایی را در رشد شرکت ایجاد می کنند و بر سرویسدهی به دایرهی خاصی از مشتریان تمرکز می کنند.
نرخ رشد
استارتاپها همواره باید به دنبال رشد باشند و در کوتاه ترین زمان ممکن، بیزینس مدل قابل تکرار و مقیاسپذیر خود را خلق کنند؛ این بیزینس مدل باید بتواند موفقیت بیشتر شرکت را به همراه بیاورد. کسب و کارهای کوچک نیز باید سریع رشد کنند اما اولویت بالاتر برایشان سودآوری است؛ به عبارتی در این کسب و کارها، رشد در زمان لازم اتفاق می افتد.
سودآوری
ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد تا یک استارت آپ بتواند درآمد اولیه خود را کسب کند. هدف اصلی، ایجاد کالا یا خدمتی است که مصرف کنندگان آن را دوست داشته و بتوانند به بازار عرضه کنند. اگر این هدف محقق شود، سود شرکت بسیار زیاد خواهد شد. (به عنوان مثال، ارزیابی فعلی شرکت Uber 50 میلیارد دلار است). کسب و کارهای کوچک بر کسب درآمد و در صورت امکان به دست آوردن سود از همان روز اول متمرکز هستند؛ سود نهایی شرکت به چشمانداز و بلندپروازی رئیس بستگی دارد. به عبارتی، نمودار سودآوری در استارتاپها به صورت نمایی است.
تأمین مالی
تأمین مالی بسیاری از استارتاپها از طریق سرمایهگذاری خود فرد یا با کمک اعضای خانواده و افراد نزدیک انجام می شود؛ با این حال، سرمایه گذاری جمعی (crowd funding) محبوبیت روزافزونی پیدا کرده است. همچنین وامهای مالی از فرشتگان کسب و کار و جذب سرمایه از سرمایهگذاران خطرپذیر همچنان رایجترین روشهای جذب سرمایه برای استارتاپها هستند.
استارتاپ باید مرحله توسعه را طی کند، به همین دلیل قبل از شروع سودآوری، شرکت به سرمایه اضافی نیاز دارد. البته به یاد داشته باشید که سرمایه گذاران منتظر بازده مالی بیشتر هستند که این مسئله باعث فشار بیشتر بر شرکت و استارتاپ میشود.
به طور معمول، برای راهاندازی مشاغل شخصی، پس انداز خصوصی، سرمایهگذاری از طرف خانواده، دوستان، اعتبارات بانکی و جذب سرمایه از سرمایه گذار انجام میشود. با این حال، در کسب و کارهای کوچک هدف خودکفایی است؛ به همین دلیل باید به قرارداد بدهیها توجه داشته باشید تا زمانی که تمام این سرمایهها روزی با بهره بازگردانده شوند.
تکنولوژی
در بسیاری از استارتاپ ها، فناوری یک جزء اصلی کالا یا خدمتی است که استارتاپ ارائه میدهد و حتی اگر این گونه نباشد، معمولا استارتاپها از تکنولوژی برای تسریع روند رشد و مقیاسپذیری (scale up) خود استفاده میکنند. اما در کسب و کارهای کوچک، معمولا نیاز به فناوری خاصی نیست. هر چند برای رسیدن به اهداف خاص و حل بعضی مسائل از تکنولوژی استفاده میکنند.
چرخه عمر
92% از استارتاپها در سه سال اول خود شکست میخورند؛ این درحالی است که 32% از صاحبان کسب و کارهای کوچک در سه سال اول کسب و کار خود شکست میخورند و کار خود را تعطیل میکنند.
با توجه به مواردی که ذکر شد، کسب و کار شما در کدام دسته قرار میگیرد؟
نکتهی مهم برای شروع هر کسب و کار، توجه به الزامات و شرایط متفاوت روشهای پیشبرد کار و انتخاب بهترین مسیر با توجه به شناخت از شخصیت فرد کارآفرین است. در مطالب بعدی به عوامل دیگر و ادامهی این مسیر میپردازیم.
گردآوری مطلب: محدثه قاسمی